اجازه گرفتن يكی از آداب اجتماعی دین مبین اسلام است كه سبب ایجاد محبت بین خانواده ها و افراد جامعه اسلامی و حُسن معاشرت می باشد و رعایت این ادب دال بر عفت وبا حیا بودن شخص است و از آنجایی كه خيلى از افراد در رعايت نمودن اين خصلت اسلامى كوتاهى مى نمايند، بر خود لازم ديدم اين چند کلمه را به رشته تحریر در آورم ، شاید مفید باشند.
منظور از اجازه گرفتن، این است که وقتی انسان می خواهد وارد خانه ای غیر از خانه خودش شود باید از صاحب خانه اجازه بگیرد، اگر اجازه داد، وارد شود ودر غیر این صورت وارد نشود و اگر آشکارا به او گفته شد: «برگرد»، باید برگردد.
بگذارید سخن را این گونه آغاز کنیم، با طرح یک سؤال:
آیا شما دوست دارید کسى سرزده و بىخبر، وارد خانه شما بشود؟
آیا ناراحت نمىشوید اگر دیگران، بدون رضایت شما در کیف و کمد یا اتاق و محل کار شما را باز کنند؟
آیا از دید زدن دیگران به دستخط و نوشتههاى محرمانه یا خصوصى تان، بدتان نمىآید؟
آیا اگر کسى از اسرار شما مطلع شود، یا آنکه خودتان رازى را با کسى در میان بگذارید، بخصوص اگر راز خانوادگى و مربوط به زندگى خصوصى شما باشد، او هم به دیگران برساند، خوب است؟
آیا خوشتان مىآید که بدون رضایت شما، کسى در اموال و وسایل شما تصرف کند؟
دید زدن به درون خانه دیگران چطور؟
اینها و مسائلى از این قبیل، نشان مىدهد که شما براى زندگى و خانه خویش، حریمى قایل هستید و دوست ندارید که آنها نادیده گرفته شود. مراعات یا عدم مراعات این نکات نیز، از جمله موضوعات«اخلاق معاشرتى» است که در اسلام براى آن قانون و حکم خاص وجود دارد. این مساله را کمى بازتر مطرح مىکنیم:
✅خانه، یا محل آرامش و ایمنى
به محل مسکونى هر فرد یا خانوادهاى، «مسکن» هم گفته مىشود. یعنى اینکه خانه، محل قرار و استقرار و آرامش و سکون نفس و اطمینان خاطر است. از این رو، انسان باید در محل سکونت خویش،احساس امنیت و آرامش داشته باشد. براى تامین این «احساس آرامش»نیز، اقدامهاى گوناگونى لازم است. از طرز معمارى خانه و نداشتن اشراف بر آن و مناسب بودن همسایهها گرفته، تا نحوه ارتباط دیگران و همسایگان و ترددکنندگان به خانه.
در اتاق خصوصى، نباید کسى واهمه ورود ناگهانى دیگران را داشته باشد.
در خانه شخصى هم، نباید دیگران بىاجازه یا بى رضایت یا سرزده وارد شوند. اگر خانهاى مصون از دید زدن دیگران و چشم چرانى نگاه هاى آلوده نباشد، «مسکن» نیست، بلکه عامل تشنج و اضطراب است.
اینکه باید بر در خانه یا اتاق، «پرده» باشد، براى جلوگیرى از افتادن نگاه ناروا به درون خانه است. اینکه قبل از ورود به خانهاى باید در زد، اجازه گرفت و خبر داد، براى همین نکته است. البته، هم صاحب خانه باید در تجهیز خانهاش و تامین وسایلى که به این «ایمنى» و «آرامش» و«آسایش» کمک مىکند بکوشد، هم رهگذران، همسایگان، طبقات بالا و خانههاى مشرف باید نگاه خود را کنترل کنند.
اگر بر در خانهاى پرده نباشد، باید کنار راست یا چپ ایستاد و درزد و یا صاحبخانه را صدا کرد، تا چشم به درون خانه نیفتد.
بگذارید از اسوه اخلاق بیاموزیم:
(1) پیامبر اکرم(ص) که رفتارش مایه درس و الگو براى همگان است، وقتى به در خانه کسى مىآمد، رو به روى در نمىایستاد: بلکه سمت راست یا چپ قرار مىگرفت و مىفرمود: «السلام علیکم». با این سلام دادن بلند، اجازه ورود مىگرفت. زیرا آن روزها هنوز معمول نشده بودکه همه در برابر خانهشان پرده بیاویزند.
(2) یک بار هم «ابوسعید خدرى» روبهروى خانه حضرت ایستاد و اذن ورود طلبید. حضرت فرمود: روبهروى در، اجازه ورود مگیر!
از پیشوایان بیاموزیم
(3) پیامبر اکرم(ص) همواره براى ورود به خانه دیگران، اجازه مىگرفت. اجازه گرفتنش هم به این صورت بود که با صداى بلند، بهاهل خانه سلام مىداد و منتظر جواب مثبت مىماند. حتى براى ورود به خانه دخترش فاطمه زهرا(س) نیز بیرون خانه مىایستاد و با صداى بلند سلام مىکرد. شنیدن جواب از داخل خانه به معناى آمادگى آنان براى ورود پیامبر بود و آن حضرت داخل مىشد.
به نظر برخى فقها، این اجازه گرفتن سه بار لازم است. برخى هم یک بار را کافى مىدانند. ولى رعایت جنبه اخلاقى اقتضا مىکند سه بار، اعلان قبلى شود.
امام صادق(ع) مىفرماید:
(4) براى ورود به خانهاى، اذن گرفتن و اعلام، سه بار است: بار اول، تابشنوند. بار دوم براى آنکه خود را جمع و جور کنند. در مرتبه سوم اگر مایل بودند اجازه دهند، والا، اذن نمىدهند و اجازه گیرنده برمىگردد:«الاستیذان ثلاثة: اولهن یسمعون، والثانیة یحذرون و الثالثة ان شاؤوا اذنوا و انشاؤوا لم یفعلوا، فیرجع المستاذن».
در سیره پیامبر نسبتبه حضرت زهرا(س) نوشتهاند که گاهى در خانه آنها مىآمد، سلام مىداد، پاسخ نمىشنید. تا بار سوم، که مىخواست برگردد، آنان جواب مىدادند. حضرت مىپرسید: چرا جواب نمىدادید؟ مىگفتند: یا رسولالله، دوست داشتیم که صداى تو را بشنویم (این نمونه و شبیه آن در مورد قیس بنسعد بنعباده هم نقلشده است).
(5) سرزده وارد خانه شدن، حتى خانه خود نیز ناپسند است. در آداب سفر آمده است که پیامبر اکرم(ص) نهى کرد که اگر کسى شبانه ازمسافرت برگشت، سرزده وارد خانه شود، مگر آنکه قبلا اعلام کند وخبر دهد: «نهى رسول الله(ص) ان یطرق الرجل اهله لیلا اذا جاء من الغیبة حتىیؤذنهم.»
در روایات، «نگاه» همچون تیرى مسموم از تیرهاى شیطان قلمداد شده است. گاهى «گناه»، در پى یک «نگاه» پدید مىآید. و اگر کسى نتواند چشمها و پلکهاى خود را تحت اختیار و کنترل داشته باشد، به روزسیاه مىنشیند. حیف است که انسان از راه نگاه، جهنمى شود. به فرمودهحضرت على(ع): چشمها شکارگاه شیطان است: «العیون مصائدالشیطان.» (19) این سخن نیز از حضرت مسیح(ع) است که: «ایاکم و النظر الى المحذورات فانها بذر الشهوات و نبات الفسق،(20) از نگاه به آنچه «ممنوع» است بپرهیزید، چرا که چنین نگاهى بذر شهوت و رویش فسق و گناه است. بکوشیم تا در سخن، نگاه، رفتار، معاشرت و ارتباط، از آنچه خارج از قلمرو «اذن» و «اجازه» قرار دارد، وارد نشویم.
گرد آورنده : سرکار خانم محمدزاده (مربی)
تایید کننده : سرکار خانم تیموری (مدیریت آموزشگاه)
منبع : رساله نوین، امام خمینى ره