اهمیت راستگویی و صداقت

راستگویی و صداقت مهمترین ثمره ایمان و اعتقاد به خدای متعال است. لذا خداوند هر کجا که در قرآن از پیامبران الهی یاد می کند، بلافاصله ویژگی راستگویی آنان را برجسته و مورد ستایش قرار می دهد: «واذکر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقا نبیا»[1] «و الذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد»[2] «واذکر فی الکتاب ابراهیم انه کان صدیقا نبیا»[3] «و جعلنا لهم لسان صدق علیا»[4]. این آیات و آیاتی دیگر همه نشانه ای از اهمیت راستگویی و صداقت در پیشرفت معنوی افراد و رسیدن به مقامات والای بندگی همانند پیامبری می باشد. لذا امام صادق علیه­السلام فرمودند: «ان الله عزوجل لم یبعث نبیا الا بصدق الحدیث و اداء الامانة الی البَر و الفاجر»[5] خداوند کسی را مبعوث به رسالت نفرمود مگر اینکه راستگو و امین بوده است.
راستگویی را نه تنها می توان ثمره اسلام و ایمان به خدای متعال دانست، بلکه باید آن را لازمه ایمان برشمرد. چنانچه امام علی علیه السلام فرمودند: «ألصّدق‏ عماد الإسلام و دعامة الإیمان‏»[6] راستی، ستون اسلام و پشتوانه ایمان است. همچنین فرمودند: «الایمان ان توثر الصدق حیث یضرُک علی الکذب حیث ینفعک» ایمان آن است که راستی را، اگرچه به زیانت باشد بر دروغ، اگرچه به سودت باشد، ترجیح دهی

آثار راستگویی بر خانواده

1- اعتماد: یکی از مهمترین عواملی که نقش بسزایی در استحکام گروه دارد، وجود اعتماد و اطمینان اعضای گروه نسبت به یکدیگر است. می دانیم که بسیاری از پیشرفت های مهم در اثر کارهای گروهی به ثمر نشسته است. اعضای یک خانواده در صورت اعتماد و اطمینان به یکدیگر، می توانند در بسیاری از مشکلات در کنار هم بوده و بر سختی ها فائق شوند. اما در اثر دروغگویی و یا خیانت حتی یک عضو، بنیان خانواده سست شده و جمع صمیمی از هم گسسته می گردد.
2- ارزشمندی: ارزش یک عضو خانواده به مقدار اعتباری است که دیگر اعضای خانواده برای او قائل هستند و این اعتبار، مرهون عملکرد و سابقه وی در بین اعضای خانواده است. اگر یک عضو، با سابقه دروغگویی و عدم صداقت در میان اعضای خانواده شناخته شود، دیگر اعتباری نداشته و برای او کسی ارزش قائل نیست.
3- عزت نفس: ثمره راستگویی، احترام و ارزشمندی فرد در خانواده و نهایتا تقویت عزت نفس او است و بالعکس، ثمره دروغگویی بی ارزش بودن نزد دیگران می باشد. چنین فردی تحت تاثیر بی اهمیتی و اهانت محیط، خود را بی ارزش دانسته و این امر سرآغاز روی آوردن وی به بزهکاری خواهد بود. ائمه(ع)، در مورد فردی که خود را پست و خوار و بی‌ارزش می‌شمارد به ما هشدار می‌دهند که اولاً؛ امیدی به خیر او نداشته باش[7] و ثانیاً؛ از شر او ایمن نیستی[8].
همچنین؛ شخصی که دروغ می گوید، در موقعیت های زیادی برای برملا نشدن دروغش به گفتن دروغی دیگر و یا کار خلافی دست می زند و همین طور این کار ادامه داشته تا اینکه در نهایت آرامش او را مختل می نماید. لذا اگر بخواهیم در یک جمله دروغگویی را تعریف کنیم، می توان گفت که دروغ، کلید تمام بدی هاست. همانطور که امام باقر علیه­السلام فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ‏ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب‏»[9] خداوند عزوجل برای بدی قفلهایی قرار داده و کلیدهای آن قفل ها را شراب قرار داده است و دروغ، بدتر از شراب است.4- شهامت: راستگویی سبب راحتی وجدان انسان و بالتبع، شهامت، شجاعت و جسارت شخص خواهد شد. زیرا کار نادرستی انجام نداده تا از آن هراس داشته باشد. به خلاف فرد دروغگو که مدام در ترس و هراس برملا شدن دروغش و عذاب وجدان به سر می برد. این استرس تا جایی آرامش او را مختل می کند که حتی حافظه او نیز دستخوش اختلال می شود حتما این مثل معروف را شنیده اید که دروغگو کم حافظه است!

5- یکپارچگی شخصیت: راستگویی سبب یکپارچگی شخصیت انسان خواهد شد. در تحلیل روانشناختی، صداقت به گفتار و رفتاری گفته می شود که شخص انگیزه و قصدی مغایر با گفتار و رفتارش نداشته باشد. لذا فرد راستگو با صراحت، وضوح و با صداقت سخن می گوید. اما در مورد فرد دروغگو قضیه طوری دیگر است. هنگامی که فرد در ارتباط کلامی یا بدنی صداقت نداشته باشد، ارتباطی متعارض یا دوسطحی برقرار می‌شود؛ به‌گونه‌ای که مفاد سخن شخص چیزی است و بقیه وجود او چیزی دیگر را بیان می‌کند[10]. در چنین موقعیتی، مخاطب به دریافتی که از کلام یا رفتار او دارد، پاسخ می‌دهد، ولی آن‌گاه که متوجه می شود انگیزه او امر دیگری بوده است، در پاسخ به رفتار و گفتارهای بعدی او سردرگم می‌شود؛
لذا برای سلامت روان، باید باید روابط کلامی و بدنی مثل آهنگ صدا، تماس‌های چشمی، نگاه‌ها، وضعیت بدنی افراد نسبت به هم و حرکات بدن واضح و شفاف باشد و مخاطب را دچار سردرگمی نکند. باید سخنان فرد نه تنها با حالت صورت، وضع بدن و آهنگ صدا هماهنگ باشد، بلکه روایت‌گر انگیزه و حالات ناهشیار نیز باشد. در واقع، همه ابعاد روان‌شناختی فرد اعم از عاطفی، هیجانی، رفتاری و شناختی یک مطلب را نشان دهد. چنین ارتباط صادقانه، کارآمد و بهنجاری به اعضای خانواده امکان می‌دهد که درستی، تعهد، شایستگی و خلاقیت داشته باشند؛ به کمال و بالندگی برسند و با غلبه بر مشکلات، بر کارآمدی خانواده بیفزایند[11].

صداقت در خانواده از جمله پارامترهایی است که می تواند بر نوع روابط، سلامت روان، انگیزه ها و دغدغه های تک تک اعضای خانواده تاثیر به سزایی بگذارد.پدر و مادر دو عضو اصلی و تعیین کننده قوانین خانه، مسئولیت های زیادی در قبال یکدیگر و فرزندانشان به عهده دارند. بنابراین این والدین هستند که تا حد زیادی عادات رفتاری کودکان شان را نیز مشخص می کنند. در خانواده هایی که به صداقت اهمیتی نمی دهند، شاهد پنهان کاری ها، شکست ها، خیانت، ناکامی و بسیاری از مشکلات خانوادگی بوده ایم. دروغ گفتن به همسر آن هم زمانی که بچه ها متوجه آن بشوند، بدترین نوع آسیب به بنیان خانواده می باشد.

در ادامه تعریفی از صداقت، اهمیت آن در خانواده و تاثیر صداقت بر کودکان می پردازیم.

تعریف صداقت  

صداقت، واقعیتِ همان چیزی است که در هر کسی وجود دارد.

صداقت زمانی معنا پیدا می کند که گفتار شما با آنچه که در واقعیت وجود دارد، مطابقت داشته باشد.

این واقعیت می تواند مربوط به گذشته، حال و حتی آینده (کارهایی که قصد انجام شان را دارید) نیز باشد.

پنهان کاری و نگفتن حقیقت نیز نوعی نداشتن صداقت است، این همان تفاوت راستگویی و صداقت می باشد.

اهمیت صداقت در رشد و تکامل خانواده

صداقت یکی از عناصر اصلی عشق و دوست داشته شدن، می باشد.اغلب مردم با شخصی که فریبکاری و تحریف واقعیت در کارش نیست، به راحتی همراه و همدل می شوند و بیشتر به او اعتماد می کنند. در خانواده نیز عضو راستگو قابل اعتمادتر بوده و همۀ اعضا صحت حرف های او را قبول می کنند.نبود صداقت در زندگی زناشویی، فضای خانواده را مسموم کرده و باعث افزایش بی‌اعتمادی و بدبینی می‌ شود.در نتیجه زمینه اختلافات و جر و بحث ها نیز به راحتی ایجاد می شود.بحث های خانوادگی که ریشه در نداشتن صداقت دارد، بهتر است به مشاوره خانواده مراجعه شود.یک دروغ کوچک دروغ های بیشتری را به دنبال دارد.مهم‌ترین سرمایه زندگی مشترک، حس اعتماد و اطمینان متقابل میان زن و شوهر می باشد و رایج ترین عاملی که این سرمایه را نابود می‌کند، گفتن «دروغ» است.پایبندی به اصول اخلاقی زمینۀ شکل گیری احساسات سالم را در درون هر فردی ایجاد می کند.خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که می توان پایبندی به اصول اخلاقی را یاد گرفته و تمرین کرد.با تاکید و عمل به ارزش های انسانی، آرامش روان نیز حاصل می شود؛ چرا که تعارض‌ها، دغدغه‌ها، تشویش خاطرها، تردیدها و فرسودگی‌ها از بین می روند.صداقت و راستی، راهی برای رسیدن به آرامش، رشد، تکامل خانواده و تشکیل یک خانواده سالم است.

صداقت در خانواده اولین اصل برای فرزندان سالم

فرزندان شما مهمترین و عزیزترین سرمایه های شما در خانواده هستند؛ آنها هستند که خانواده را کامل تر می کنند.پس چه خوب است که صداقت به کودکان یاد داده شود. آموزش صداقت به کودکان مستلزم صرف وقت و شکیبایی است.فراگیری هر مهارتی اگر از سال‌های کودکی آغاز شود تاثیری دو چندان بر زندگی او می‌گذارد.والدین می‌توانند با تشویق کودکان به گفتن آنچه که واقعا دیده‌اند، شنیده اند و اتفاق افتاده، صداقت را در آنها پرورش دهند.انتظار صداقت با پدر و مادر بدون آن که خودتان این رفتار را داشته باشید، بیهوده می باشد.

به چند نکته در ارتباط با فرزندان تان توجه کنید:

– فرزندان را آگاه کنید

از همان زمان خردسالی با فرزندانتان درمورد ارزش صداقت در خانواده صحبت کنید. به آنها با زبانی کودکانه و قابل فهم توضیح دهید که این برای همه اعضای خانواده خیلی مهم است که بتوانید به یکدیگر راست بگویید و حرف های هم را باور کنید؛ حتی اگر راست گفتن کار سختی باشد. به فرزندانتان بگویید که برای حمایت و دفاع از آنها هر کاری از دستتان برآید انجام می دهید، حتی برایشان میجنگید اما اگر بفهمید که به شما دروغ گفته اند، رابطه تان به کلی تغییر خواهد کرد و از دست او ناراحت می شوید. وقتی اعتماد از بین برود، زمان زیادی می خواهد تا دوباره ایجاد شود.

۲- برای فرزندتان الگوی صداقت باشید

نه تنها در کلماتتان بلکه در سبک زندگی تان نیز الگوی صداقت باشید.

اگر خودتان با فرزندانتان صادق نباشید، نمی توانید از آنها انتظار داشته باشید که حقیقت را به شما بگویند. در واکنش به سوالاتی که می پرسند، سعی کنید هیچ گاه دروغ نگویید. توضیح مختصری بدهید و در حد سن شان پاسخ دهید.
بدیهی است که هم والدین و هم فرزندان می توانند برای خودشان زندگی خصوصی داشته باشند. آزادی در خانواده باید وجود داشته باشد.پس برای در میان گذاشتن جزییات خصوصی زندگیتان، مسائل مربوط به گذشته که هنوز با آنها درگیر هستید یا هر چیز دیگری که نمی خواهید آن را مطرح کنید باید مرز تعیین کنید.هدف تان باید ایجاد محیطی آزاد باشد که هیچ کس مجبور به دروغ گویی نشود.

۳- با ملایمت رفتار کنید

به کودکانتان نشان دهید که تاکیدتان بیشتر بر صداقت آن هاست نه بر تنبیه به خاطر دروغگویی.می توانید برای دروغ فرزندتان عواقبی در نظر بگیرید، اما لازم است که برایشان توضیح دهید که راستگویی شان هم فواید و پاداش هایی برایشان خواهد داشت.اگر بخواهید به زور تهدید و تنبیه، کودک را مجبور کنید که راست بگوید، مطمئن باشید که دفعه بعد حقیقت را نخواهند گفت.اگر کودکی کار اشتباهی انجام داد ولی راستش را گفت، با وجود گفتن حقیقت، تنبیه کوچکی برایش در نظر بگیرید.تنبیه کودکان باید با دقت و ملایمت انجام شود، حتی برای تشویق کودکان باید از روش های مناسبی استفاده کنید.

گرد آورنده : سرکار خانم حیدریان (معاون اجرایی)

تایید کننده : سرکار خانم تیموری (مدیریت آموزشگاه)

منبع  : روانشناسی خانواده اسلامی


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 0/20